خجالت

امروز سوار اتوبوس شدم. پر از خالی بود. یه سپور شهرداری سوار اتوبوس شد. اما روی صندلی های خالی ننشست تا صندلی ها کثیف نشود و من به اندازه تمام اشغال هایی که روی زمین ریخته بودم خجالت کشیدم.


(آرمان محمودی(