خجالت

امروز سوار اتوبوس شدم. پر از خالی بود. یه سپور شهرداری سوار اتوبوس شد. اما روی صندلی های خالی ننشست تا صندلی ها کثیف نشود و من به اندازه تمام اشغال هایی که روی زمین ریخته بودم خجالت کشیدم.


(آرمان محمودی(

نظرات 5 + ارسال نظر

محمدجان کم پیدایی؟

ولی ارادت هم چنان باقی ست

سلام
خشکیزو بروز شد

سلام مهربان
اول صبح اومدم بهت سربزنم ماهم خجالت کشیدیم
ذهنتان زیبا

درود بر شما
ما خودمان بیش تر

حسن 1390/08/30 ساعت 19:23 http://larak.blogsky.com

شرمنده شدیم. سعی می کنم آشغالی نریزم.

BeH NaM Zakeri 1390/08/30 ساعت 21:48

ما هم همینطور!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد