۱۲+۱

نمایشگاه عکس۱+۱۲ در فرهنگسرای طوبای بندرعباس را حتماببنید. فرصت مغتنمی است برای تکاندن خستگی در این روزها که نه یک شب شعر وداستان شما را به خود می خواند و یک نمایشگاه تجسمی ویا یک نمایش محض.

عکس ها هم از لحاظ کیفیت متفاوت اند و هم از لحاظ کمیت وجالب این که بر خلاف مثلا جریان شعر استان که بیشتر شاعران جوان (در فضایی مرید و مرادی) تکثیر بزرگان هستند در فضای عکس استان تقریبا نگاه ها با استقلال خاص خود ازبرگ وباد گرفته تا تنهایی آدمی را به او یاداوری می کنند واین تشخص و فردیت است که زایینده خلاقیت هاست.

بدون اغراق باید بچه های حوزه عکس  را در این سال ها فعال ترین و تاثیر گذارترین جریان هنری استان دانست که توانسته اند بر حاشیه ها غلبه کنند وبدون نیاز به تحصن ونامه نگاری و قهر و بد اخلاقی به اهداف هنری خود برسند هرچند نمی توان از سنگ های مسیر دیگران نگفت.

اگر برای آفریدن منتظر فضای مناسب باشید خاطر جمع باشید که به چنین حقی به راحتی و وآسانی دست نخواهید یافت حتی اگر حق مسلم تان هم باشد.

بزرگ ترین آثار هنری ما در بد ترین شرایط اجتماعی و فردی خلق شده اند.خاطرات مارکز را بخوانیم تا ببنیم که اثری که نوبل ادبی را گرفت  نویسنده اش در چه فقری زاده شده که حتی پول پست کردن دست نوشته های اولیه کتاب به ناشر را نداشته است و درمانده و مستاصل به پیشنهاد همسرش تصمیم می گیرند ابتدا نیمه ی اول کتاب را پست کنند تا اگر ناشر پسندید نیمه ی دوم را بفرستند واز قضا بعد از ارسال دست نوشنه ها متوجه می شوندکه ای دل غافل به اشتباه نیمه ی دوم را پست کرده اند! (شرایط فردی)

ویا حافظ خودمان را بخوانید تا بدانید که در چه نا امیدی وحشت آوری زیسته است:

خدا زان خرقه بیزار است صد بار    که صد بت بایدش در آستینی

نمی بینم نشاط عیش در کس   نه درمان دلی نه درد دینی

درون ها تیره شد باشد که از غیب     چراغی بر کند خلوت نشینی







حافظ خوب می دانست که امید بستن به این که در ان شب تاریک تارخ ایران کسی از غیب چراغی برکند بیهوده است از همین رو شاعر شمع بیش خود را روشن کرد و حافظه ی جاوید ملتی شد.