من فکر می کنم
هرگز نبوده قلب من
این گونه گرم و سرخ
احساس می کنم
در بدترین دقایق این شام مرگ زای
چندین هزار چشمه ی خورشید
در دل ام
می جوشد از یقین
احساس می کنم
در هر کنار و گوشه ی این شوره زار یأس
چندین هزار جنگل شاداب
ناگهان
می روید از زمین ...
* از شعر «ماهی » از دفتر «باغ آینه » احمد شاملو