خانواده ی یک معترض سوری البته تمام خانواده!!
محمد پدر،
ابتسام مادر،
اسنت دختربزرگ
تحیت دخترک کوچولو
احمد پسر بزرگ
امجد پسرک کوچک
این جا سوریه است.همین روزها...
هرگاه در گوشه ای از زمین خونی به نا حق ریخته شود دست های همه مردم جهان بدان خون آلوده است.
ژان پل سارتر
خدا داند چقدر گناه کاریم...
دست های آلوده به آب زمزم و کوثر هم پاک نخواهند شد...شرم اور بود ودرداور بیست دقیقه به عکس زل زدم حسابی ما را آرده کردی..
شرم اور و درد اور نمیدونم دنبال چی هستیم
سلام
به وبلاگم سر بزنید تپه باستانی پرگان جناح مدفن یک قلعه مربوط به دوره ساسانیان می باشد یه گزارش کوچولو از ش نوشتم
گرگها خوب بدانند، در این ایل غریب
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز
گر چه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهوارهی چوبی، پسری هست هنوز
آب اگر نیست نترسید که در قافلهمان
دل دریایی و چشمان تری هست هنوز