یکم:
ای مالک!مهربانى
با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز،
چونان حیوان شکارى باشى که خوردن آنان را غنیمت دانى...از
خونریزى بپرهیز، و از خون ناحق پروا کن، که هیچ چیز همانند خون ناحق کیفر
الهى را نزدیک، مجازات را بزرگ، و نابودى نعمتها را سرعت ، و زوال حکومت را
نزدیک نمى گرداند، و روز قیامت خداى سبحان قبل از رسیدگى اعمال بندگان،
نسبت به خونهاى ناحق ریخته شده داورى خواهد کرد، پس با ریختن خونى حرام،
حکومت خود را تقویت مکن. زیرا خون ناحق حکومت را سست، و پست، و بنیاد آن را
برکنده به دیگرى منتقل سازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پیشگاه خداوند،
عذرى در خون ناحق نخواهى داشت چرا که کیفر آن قصاص است
(نامه امام علی به مالک اشتر)
دوم:
خون ریز دمشق به پایان کار خود نزدیک شده است وبه زودی سزای عبرت نگرفتن از گذشته و امروز را خواهد چشید.شاید امثال بشاراسد بارها از این گونه سفارش ها امیر المونین به مالک اشتر را خوانده و شنیده باشد ولی وقتی چشم عبرت بین نباشد دانسته و عقاید وباورها کمکی به درک حقیقت نخواهد کرد ودر این میان فرقی بین قذافی سنی مذهب و بشاراسد علوی مذهب و دیگر مذاهب و باورها نیست.
سوم:
کشیده شدن درگیری ها به دمشق یعنی نزدیکی به پایان ماجرای خونین سوریه . بیش از17هزار کشته انتخابی بود که ملت سوریه کرد .یعنی برگزیدن یک پایان تلخ بر یک تلخی بی پایان. پیشاپیش پیروزی ملت ستم کشیده سوریه راباید به آنان تبریک گفت. هرچند خبرنگار تلوزیون دولتی ایران در زیر شلیک گلوله ها اعلام کند: دمشق آرام است...وقتی قراربر نشنیدن و ندیدن حقیقت باشد فرقی بین نامه امام علی و صدای انفجار دربیخ گوش بشار اسد و خبرنگار واحد مرکزی خبر در دمشق نیست.
فرقی هست؟
منبع تصویر: دیلی میل