برای تو مینویسم
گهوارهی گم شدهی نیل
که دست هیچ پیغمبری از آبت نگرفت
و خرناسهی هیچ فرعونی
پدرخواندهی قنداقهات نشد
*
برای تو مینویسم
ای ماه
ای جمال بی «جمال»
که نافت را خود بریدهای
در حومهی اهرام
***
ای مادر دنیا
دیگر گیسوانت را با خاکستر و آب مشوی
این منم فرزند گم شدهی تو
که اگرچه دیر رسیده اما شیار دستانم پر است
مثل دلم
از گشنگی بعد از رمضان/ از شرمندگی قادسیه صدام / از پاسبانی خلیفههای خلیجی
مادر
مرا به هزار و یک شب لالاییهایت مهمان کن
*
مرا که از یاد نبردهای؟
تو بوی جورابهای خستگیام را خوب میشناسی
هرچند دیر زمانی است که من نشانی خانه را در بوی کهنهی پاپیروسها گم کردهام
در بوی ریحان و الرحمان
و خانه تابوتی شده که شیر سینهی تورا نوشیده است
گریه مکن مادر دنیا گریه مکن
که فیروزهی مدیترانه کدر میشود
**
الشعب یرید اسقاط النظام
الشعب یرید...
الشعب...
حق داری صدایم را نشناسی که تو در جوانی مُردی و من در جنینی
من از چهارراههای جهان گذشته به این «میدان» رسیدهام
برهنه در سنگبارانی مبارک
و این بوی قلب برشته است در صبحانهی هرروزهی التحریر
بگو به کجا بروم از این میدان؟
که خانهی من سرمهدان چشمهای توست
**
مادر دنیا حق داری چهرهی پاک شدهی مرا به خاطر نیاوری
اما نام مرا حتما به خاطر بسپار
منم مصر
ترانهی تازهی «امکلثوم»
بندرعباس ، ۲۲بهمن ۱۳۸۹
زیبا بود وتاثیر گذار
به خصوص بند اول و آخرش
برای تو می نویسم گهواره ی گم شده ی نیل
که دست هیچ پیغمبری از آبت نگرفت
توی این روزها واقعن لذت بخش بود خواندن این شعر از شما.موفق باشین.
نوشته ات هم غم مصر رو به غم مایپوند میزنه و هم در تلاش برای وصله کردن مردم ما به شادی مصر هر چند دور و کوتاه
با شادی آنها شادیم امیدواریم انقلاب بدون رهبرشان نتیجه بدهد دیکتاتور رفت اما خاک بد خاکیست... سعی می کنیم با همه اینها خوشبین باشیم.
درود بر لاتیدان با همه وجود
پیروزی از آن درست اندیشان است
منم مصر ترانه ی تازه ی ام کلثوم....بسیار زیبا بود...سنگباران مبارک،فیروزه ی مدیترانه، در جنینی مردن،پر از کشفهای زیبا بود...قلمتان مانا .
... و باقی
نظرلطف و مرحمت شمانویسنده وشاعر گرامی است