اسب تروای مصریان در قلعه ی ایرانیان

فراز یکم:

«محمد مرسی» نطق خود را با یک شوک آغاز کرد. شوکی که شرکت کنندگان اجلاس را [که از شنیدن نطق‌های طولانی و مفصل  به حالت کسالت رسیده بودند] بر صندلی‌شان میخ‌کوب کرد.

رییس جمهور مصر برای اولین بار در نطقی غیرمعمول، سخن‌اش را با درود به خلفای چهارگانه اهل سنت آغاز کرد. روشی که تا به حال نه تنها در مجامع جهانی سابقه نداشته که  تمام اهل سنت به صورت معمولی و عادی سخن را فقط با درود کلی بر محمد و آل و اصحاب او شروع می‌کنند ولی محمد مرسی این را می‌دانست  و دانسته کار را از کلیات به جزییات کشاند و عملا چون خطبه یک نماز جمعه، ابوبکر و عمر و عثمان را با ذکر نام در شیعی‌ترین کشور جهان ستود. ستایشی که تاریخ از چند صدسال قبل تا کنون [که مذهب رسمی ایرانیان به تشیع تغییر یافت] شنیدن‌اش در پایتخت ایران سابقه نداشته است.



آیا محمد مرسی بنیادگرا با این آغاز می‌خواست به صورت غیر مستقیم به دولت مردان ایران بگوید که باید تساهل مذهبی نسبت به اهل سنت کشورشان را بالا ببرند؟ اهل سنتی که در چند سال گذشته به شدت ساختن یک مسجد ویژه در پایتخت را حق خود می‌دانند که در آن به راحتی بتوانند همین ذکر مرسی را هر روزه تکرار کنند و جواب مساعد نمی‌یابند.

اما چنین درسی از دموکراسی و حقوق مدنی از رییس جمهور مصری که نظام‌اش همین چند ماه پیش درخواست ساخت یک مسجد برای شیعیان قاهره را رد کرده بود نمی‌توانست چندان موجه بوده باشد. و باید این‌گونه آغازها را از شگردهای امثال همتای ایرانی او دانست آن جا که محمود احمدی‌نژاد بزرگ‌ترین موفقیت جهانی‌اش را در بردن نام «مهدی موعود»ِ شیعیان در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد نامید و دیپلماسی جهانی در دفاع از حقوق یک کشور را با موعظه در مهدیه تهران اشتباه گرفت.

آیا مرسی می خواست با صلوات بر «ابوبکر و عمر و عثمان» در مرکز تشیع جهان، عوام اهل سنت ایران و مصر را به هیجان آورده و لباس محبوبیت مذهبی احمدی‌نژاد در بین شیعیان را بر تن خود بپوشد؟ حرکتی که در همان دقایق اولیه تحسین فراوان و شور انگیز گروه‌های سنی بنیادگرا را به همراه داشت و نشان داد که مرسی در خلع سلاح رقیب ایرانی‌اش موفق عمل کرده است.

چرا که در اجلاس سران کشورهای اسلامی در چند سال قبل در تهران نیز هیچ کدام از رهبران عربی از امیر قطر گرفته تا پادشاه سعودی نام خلفای راشدین را برای سرآغاز سخن‌شان انتخاب نکردند و به نظر می‌رسید مرسی با تاکید غیر لازم و پر رنگ کردن اختلاف‌های مذهبی می‌خواست اهرم دیگری را نیز از دست ایران خارج کند.

ادعای "رهبری جهان اسلام" یکی از این اهرم‌ها بود.

پیام مرسی روشن بود او چند بار بی‌توجه به تعریف ایران از اوضاع منطقه، آن چه در دو سال گذشته رخ داده بود را «بهارعربی» خواند نه بیداری اسلامی. و در برابر گلایه‌های دولت‌های عربی از سیاست‌های مذهبی ایران در منطقه ، او آمده بود که در برابر توهم‌های ایرانیان، برای اولین بار خط‌کشی مذهبی منطقه را پر رنگ کند و معلوم سازد که ایران تنها می‌تواند ادعایی در حد رهبری جهان تشیع داشته باشد و بس و حرکت‌های اسلامی کنونی جهان عرب را باید متاثر از خود کشورهای عربی دانست نه آرمان‌های انقلاب شیعی ایران.


فراز دوم:

مرسی که پیش از آمدن به تهران به روشنی گفته بود که باید «بشار اسد» برود در نطق تهران شمشیرها را از رو بست و با ستمگر و غیر مشروع خواندن نظام حاکم بر سوریه به شدت میزبات ایرانی‌اش را مبهوت کرد.

رسانه‌های دولتی ایران در این چند هفته چنان چهره‌ای غیر واقعی از مرسی ساخته بودند که فکر می‌کردند او نیز مسحور این تملق‌ها و دروغ‌ها خواهد شد و به رسم ایرانی‌ها نمک‌گیر شده و به جای دیپلماسی به رو دربایستی روی خواهد آورد و تملق را با تملق جواب خواهد داد.

از این رو در یک غافلگیری سخت چنان درمانده شدند که مترجمان حکومتی در ترجمه سخنان مرسی به سکته زبانی افتادند.

هیات دولت سوریه به ریاست «ولید معلم وزیر» خارجه این کشور هم که فکر می‌کردند از همه جا رانده و مانده در تهران مورد لطف قرار خواهند و به پشتیبانی ایران با وجاهت بیشتری به دمشق بر خواهند گشت چنان غافل‌گیر شدند که به ناچار راه  ترک سالن را در پیش گرفتند. نشان به آن نشان که وقتی نطق‌های احمدی‌نژاد علیه اسراییل، آمریکایی‌ها را به ترک سالن مجبور می‌کرد این بار این نطق محمد مرسی بود که نماینده بشار اسد را در خانه یاران خود بی یار و یاور می‌کرد. و محمود احمدی نژاد که معمولا با لبخند صحنه‌گردان چند باره چنین حرکت‌هایی بود حالا خود گیج و منگ مانده بود که چگونه این سخنان مهمان مصری اش را تحمل کند.



فراز سوم:

محمد مرسی توپ خانه‌اش را فقط به سمت اهداف خارجی دولت ایران نشانه‌گیری نکرده بود چرا که پس از آن که رییس جمهور سوریه را «غیرمشروع» خواند در ادامه به کنایه از «گفت و گوی تمدن‌ها» نیز سخن گفت تا به مهمان ایرانی‌اش یادآور باشد که اگر چه ردیف‌های اصلی اجلاس را چهره‌هایی پر کرده بودند که حتی در خود ایران نیز اهمیتی ندارند اما او از آن چه در زیر پوست تهران می‌گذرد آگاه است و شاید در میان آن همه نام نا آشنا به جست‌وجوی «محمد خاتمی» بود که حتی در جایگاه خبرنگاران نیز برایش صندلی را خالی نکرده بودند. تا یادآور شود که احتمالا خبر تجمع 25 بهمن در حمایت از جنبش مصر و تونس به گوش او رسیده است.


فراز چهارم:

در پایان سخنرانی مرسی حضار بی‌خبر ایرانی که گول مترجمانی را خورده بودن که به جای سوریه، بحرین را شنیده بودند به شدت به تشویق او بلند شدند در حالی که وزیران خارجه کشورهای عرب خلیج فارس و به خصوص بحرین، با لبخندی ملیح دست گلی را که ایرانیان به آب داده بودند را به تماشا نشسته بودند.

مصر در طول تاریخ معاصرش از زمان جمال عبدالناصر تا مبارک همواره با بزرگ کردن خطر ایران، خود را برادر بزرگ و قدرتمند عرب‌های خلیج فارس نشان داده بود و حال این محمد المرسی بود که این برادری را به شکل جدیدی زنده می کرد و به آنان دلداری عملی می‌داد که مصر همان برادر بزرگ مانده است و باید بر آن در برابر خطرات ایران حساب باز کرد.

لحظاتی بعد مهم‌ترین خبر اجلاس تهران، سخنان و رفتار رییس جمهور مصر بود که توانسته بود با هزینه‌ای میلیاردی از جیب رقیب هم برنامه های مهمان را یکسره بر هم بریزد و هم به اهداف ملی مصر رسیده و هم ستاره درخشان خبری اجلاس شود.

چند هفته قبل فیلمی از مرسی در دیدار از صحرای سینا پخش شد که می‌شد دید چگونه رییس جمهور تازه کار قاهره برخی تشریفات و آداب اولیه را نمی‌داند. در تهران نیز او هنگام تحویل صندلی اجلاس ریاست به احمدی‌نژاد از صندلی خود بر نخاست و این را باید بیش‌تر از بی‌ادبی  به آداب ندانی و تازه کاری مرسی نهاد. اما رها کردن اجلاس در حین سخنرانی رییس جمهور ایران را باید سیاستی از قبل هماهنگ شده دانست که پیام خاصی داشت. پیامی که با عدم دیدار با سایر مقامات بلند پایه‌ی ایرانی همه را انگشت به دهان کرد.

   با این حال او در ماموریت‌اش در تحت شعاع قرار دادن اجلاس تهران و دفاع از منافع ملی مصر بسیار موفق عمل کرد و حتی تحسین دولت امریکا را نیز برانگیخت.

با این حال نشاندن «آرمیتا» یتیمی از شهدای هسته ای ایران در صندلی های اجلاس باعث نشد که مهمان مصری چشم در چشم او، تحت تاثیر احساسات قرار گرفته و سخنی در دفاع از ایران در استفاده صلح امیز از انرژی هسته‌ای بزند. چیزی که کم‌ترین توقع میزبان ایرانی بود که با ریخت و پاش‌های میلیاردی امید همدردی از برادران عرب مسلمانش را در سخت‌ترین شرایط سیاسی و اقتصادی داشت.

آیا مرسی اسب تروا در قلعه سیاست توهم‌زده‌ی ایران نبود؟

ایرانی که به جای دسته «گلی» از بیداری اسلامی «مشتی» محکم بر دهان پاداش گرفت!


***

پانوشت: دقایقی بعد یکی شیخ «حامد العلی» از روحانیون  کویت در مدح مرسی شعری سرود که بوی تحقیر و توهین مذهبی و نژادی  ملت ایران کاملا در آن هویداست. خودتان بخوانید:


الله أکبر حیــَّا الله مُرْسِــــینا یامصرُ حیِّیتِ إجلالاً فحیِّینــا
نفْسی فدَى القائدِ المصْریِّ حینَ بدا یعظِّـمُ الصَّحْبَ والغرَّ المیامینا
بیـنَ المجوسِ وبشَّارٍ فألـقمــه الذلَّ والخزیَ والإذلالَ والهونـا



نظرات 14 + ارسال نظر
حسن 1391/06/10 ساعت 11:34 http://larak.blogsky.com

بسیار عالی.
از ماست که بر ماست.

[ بدون نام ] 1391/06/10 ساعت 13:23

حقد،بغض ، کینه ونفرت شما آقای ذاکری نسبت به نظام ، کشور،مذهب وهرآنچه متعلق به آنهاست به طرز عجیبی درحال میل به بی نهایت والبته قابل تحقیق وبررسی است

هیچ انسان مقدسی وجود ندارد و همه ما در معرض لغزش هستیم (الا من رحم ربی) ولی برای داوری بهتر کاش مصداق را مشخصا می فرمودید البته باز هم دیر نیست اگر باز هم سری زدید قسمتی که در ان نفرت از کشور و مذهب را دیدید حتما گزارش کنید تا اصلاح شود چون فکر می کنم از نظر روحی این گونه که شما قضاوت کرده ایداهل نفرت و کینه نباشم/توضیح این که شعر پانوشت از یک شاعر کویتی می باشد قربان

زنده باشی جناب ذاکری عزیز
فکر نمی کردم وبلاگ نویسی انجام بشه باز هم ، چون مدتی پیش به وبلاگتون سر زدم و مهر قانون مبهم جرایم رایانه ای به پیشانی داشت و بعد از چند ثانیه هم حواله شدم به رجانیوز و سایت حوزه علمیه و سایت دولت و ایرنا و ... !!!
البته لینک وبلاگتون رو تو فیس بوک دیدم و آمدم .
گذشته از این مقدمه ، اول که گمان می کنم برد اصلی این کنفرانس رو همون محمد مرسی به دست آورد و هرچه ایران تلاش کرد با این کنفرانس پرستیژی بیشتر به دست بیاره اما همین که تو دل بزرگترین و یا تنهاترین حکومت شیعی دنیا یکی پیدا بشه و حرفهاش رو با سلام به ابوبکر و عمر و عثمان شروع کنه ، تمام این هیمنه رو شکوند !!
در شیعه ستیزی محمد مرسی هم که شکی نیست ، پس نمیشه تردید داشت در عمدی بودن این فتح باب .
معمولا شروع کنفرانس عدم تعهد ، با دیدگاه فرا ایدئولوژیک بوده و کنفرانس کلمبو و باندونگ هم هنوز در تارخ یادآوری میشه که از پهام وان دونگ نخست وزیر ویتنام شمالی و یا نگودین دیم نخست وزیر ویتنام جنوبی یکسان استقبال شد و از ترکیه هوادار استقلال و جمهوری خلق چین هم باز یکسان استقبال شد .
این رو می خوام بگم که ایدئولوژی ها فراموش شد و قصد آشتی و میانجی گری ، قصد اول بود .
تو این کنفرانس بعید می دونم جز نگه داشتن بشار اسد قصد دیگه ای در میان بوده باشه !!!
که البته اونهم به نتیجه نرسید و محمد مرسی روی ایران و سوریه ، هردو ، آب یخ خالی کرد وقتی سوریه رو متجاوز و ستمگر خوند تلویزیون ایران هم چاره ای جز ترجمه بحرین به جای سوریه نداشت !!!
بعد از 3 سال مجدد شروع کردم وبلاگ نویسی
حتما بیاید اونطرف ، باعث خوشحالیه
چنتا غلط تایپی داشت کامنت پیش ، مجدد که نوشته رو خوندم ( چون عادت دارم اول تو ورد می نویسم ) غلط های تایپی رو دیدم .
لطفا یا تو کامنتپیش غلط های تایپی رو اصلاح بفرمایید و یا اینکه این کامنت رو با حذف این بند آخر منتشر بفرمایید .
سایه شما مستدام

درود بر شما
1- لاتیدان3مدت هاست برقرار است اگر هم وقتی سر زدید و ما را ندید به همین ترتیب عددی بیایی دنبال مان مثلا لاتیدان4 و 5 و6 و...
2-دیپلماسی ملی یک هنر است هنری در خدمت منافع یک ملت البته وقتی هنرمندان در میدان نباشند احتمالا این که این هنر به ضد خودش تبدیل شود بعید نیست ..که البته متاسفانه نیست
3- شاید تنها برنده اجلاس مرسی بود که از جیب ایرانی ها توانست خود را شهره ی عالم کند مادر هرمزگان در این زمینه ضرب المثلی داریم که می گوید{...} ...باز هم بگذریم
4-غلط های املایی وانشایی را بر من هم ببخشید گاهی سرعت و خستگی در نوشتن سبب این گونه کارها می شود ولی از اطلاع رسانی دریغ نکنید تا اصلاح شود ...که همه ادمیم ودر معرض خطا..
5- ...قربان محبت شما

مطمئنا اگر می دونستم به جز لاتیدان 1 ، این شماره ها به صورت ترتیبی تا 2 و 3 و 4 و ... ادامه پیدا می کنه زودتر از این می اومدم !!
مسئله مهمی که وجود داره این هست که ابتدا یک حکومت و اساسا هر انسان باید بپذیره که مشکل داره و بعد در صدد رفع مشکلش بر بیاد ، حالا وقتی که یک حکومت خودش رو از لحاظ اعتقادی ، برترین اعتقاد بدونه ، از لحاظ پیشرفت ، جز هفده قدرت برتر دنیا بدونه و از لحاظ تکنولوژی خودش رو با برترین های جهان هم پا بدونه ، شما خودت فکر کن که چه شود !!!!!
حالا هم که نهاد قدرت از دید خودش بهترین کنفرانس و بهترین رایطه ها و ... رو داره !!!
خدا رو شکر هنوز ما همون آب بابا هستیم و یک و دو بهش اضافه نشده و امیدوارم این بی صبری و ناشکیبایی حکومت در شنیدن صدای منتقد و مخالف بالاخره تموم بشه .
اگر فرصت کردین منتظریم

به شدت معتقدم با توجه با گسله های زلزله خیز فعال فلات اجتماعی ایران راهی جز پیش برد تفکر اصلاحات نداریم با همه سختی راه لذا خاطر جمع باشید که من این مسیر1 و2 و3 و4 و..را تا کوچک ترین امیدی باشد ادامه خواهم داد دیگران نیز اگر به جایی رسیده اند با کوبیدن همین سنگلاخ ها بوده وگرنه ناامیدی که مالیات ندارد
موفق باشید

سعید 1391/06/10 ساعت 21:44

ممنون جناب ذاکری بزرگوار، بسیار جامع و کامل نوشتید.
متاسفانه همانطور که فرمودید برادر بزرگوار (عطف به متن سخنرانی) محمد مرسی برنده اول و آخر نشست بود و ما مالیات دهندگان ایرانی اولین بازندگان.

باید خاکریزهای دفاع از منافع ملی را جه به جا کرد با وضعیت کنونی مرسی ها زیاد خواهند شد

شمس 1391/06/10 ساعت 23:42

سخنان مرسی جواب کسانی بود که زیر بیرق اخوان المسلمین سینه میزدند و ان را ادامه انقلاب اسلامی میدانستند من مطمئن هستم اگر مبارک یا احمد شفیق هم در جلسه بودند این سخنان را نمیگفتند و با خلفای راشدین سخنرانیشان را اغاز نمیکردند
با ان همه حمایت جمهوری اسلامی از انقلاب میدان التحریر ،مصر این شد تصور کنید بعد از رفتن اسد سوریه چه خواهد شد ؟
به این قسمت از حرفهای هوشمندانه مرسی توجه کنید:
خونریزی در سوریه بر گردن همه ماست و باید آن را درک کنیم

بهشب 1391/06/11 ساعت 08:03 http://behshab.blogsky.com/

تحلیل کامل و درستی بود از سخنرانی محمد مرسی مصری.سایت ها و صدا و سیما تکلیف شان مشخص است که برای چه نوع مخاطبی کار می کنند.
اما واقع بینی را ما از دل همین وبلاگ های مستقل می تونیم درک کنیم.

امید که بر سر منافع ملی همه همین واقع بینی شمارا پیگیرباشند

[ بدون نام ] 1391/06/11 ساعت 08:47

مطلب تون زیبا بود اما چند نکته:
چرا مرسی که به قول شما بنیاد گراست انقلاب های فعلی را بیداری اسلامی نمی داند بلکه از آن به نام بهار عربی یاد می کند؟
2-ایا ذکر گفتگوی تمد ن ها اشاره ای بر این نیست که اسلامگرایان سیاسی فعلی کشورهای عربی و ترکیه از جنس محافظه کاران ایرانی نیستند و بیشتر شباهت به اصلاح طلبان یا به طور دقیق تر ملی مذهبی های ایران دارند؟
3-مرسی در هنگام تحویل ریاست به احمدی نژاد نه تنها از صندلی برخاست بلکه احمدی نژاد را در آغوش نیز گرفت
4-آقای مرسی تا جایی که من دیدم تا آخر سخنرانی احمی نژاد و دیگر سخنرانان نشست و اجلاس را ترک نکرد
5-برخی از سخنان مرسی همسو با سیاست های ایران بود و بدین خاطر مرسی هم به نعل زد و هم به ... او از سازمان مللو نظام جهانی انتقاد کرد.... او حق انرژی هسته ای مسالمت آمیز را برای همه کشورها قائل شد و این اشاره ای به ایران بود.... او از فلسطین حمایت کرد

مرسی عملا به جای بیداری اسلامی از بهار عربی استفاده کرد و علت راباید از خودش پرسید ولی تحلیل شخصی من این است که می خواست عملا با ایران اسلامی خط کشی پر رنگی را به نمایش بگذارد و خود اعراب را دارای الگو وبی نیاز از تجربه دیگران معرفی کند/اخوان از همان ابتدا چنین سیاستی را اعلام کرده این رسانه های ایرانی بودن که از انقلاب مصر چهره ای غیر واقعی و باب میل خود ساختند و آخرش ضربه اش را نیز خوردند

[ بدون نام ] 1391/06/12 ساعت 00:06

خبرتان درباره خروج مرسی در حین سخنرانی احمدی نژاد کاملا دروغ است خودم از تلوزیون اورا کنار دکتر احمدی تزاددیدم دلیل تان برای این حرف چیست؟چرا از خودتان حرف دروغ در می اورید؟

برادر بی نام و شاید خواهر بی نام:
مرسی در حین سخنان احمدی نژاد جلسه را بی خداحافظی ترک کرد و منتظر پایان سخنان وی نشد که کاری خلاف عرف رسمی و جهانی و تحقیر میزبان بود
حالا ما و تمام جهان دروغ گو سایت های اصول گرا هم این رفتار مرسی را بازتاب داده اند این هم دلیل و لینک خبر
http://www.baztab.net/fa/news/13756
http://www.baztab.net/fa/news/13756/%D9%86%D9%82%D8%B6-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-

مجید 1391/06/12 ساعت 02:07

سلام
اقای مرسی سخنانش را با نام ابوبکرو عمر و عثمان و علی (رض) شروع کرد واین یعنی همان وحدت بین تمام مسلمین انهایی که از نام علی(رض) فقط برای بد نام کردن اسلام استفاده میکنند مسلمان نیستند اکرجه خود را مسلمان و یا هر مذهبی بنامند

ناصح 1391/06/12 ساعت 05:13

سلام اقای ذاکری
یک اشتباه بزرگ در متن نوشته شما بطور مداوم تکرار شده . اینکه شما نوشتید مرسی سخنانش را با سلام بر "ابوبکر و عمر و عثمان" آغاز کرد.

در صورتیکه محمد مرسی سخنانش رو با عبارت "ورد اللهم عن ساداتنا ابیبکر و عمر و عثمان و علی" آغاز کرد. من علت اینکه شما نام علی رو از این بین حذف کردید نمیدانم و امیدوارم عمدی یا خدای ناکرده مغرضانه نباشد . البته قطعا نیست چون شخصا با انصاف و صداقت شما آشنایی دارم.

ولی متاسفانه این حذف در ظاهر ساده باعث برانگیخته شدن بعضی احساسات ضد خلفا(رضی الله تعالی عنهم اجمعین) میشود که البته در نظرات مطرح شده هم تا حدودی بازتاب دارد .

ضمنا آقای ذاکری قیاس میان شیعیان قاهره و اهل سنت تهران را بسیار ناشیانه و مع الفارق میدانم . جمعیت اهل سنت تهران کجا و جمعیت شیعیان قاهره کجا؟ سابقه ی اهل سنت تهران کجا و سابقه شیعیان قاهره کجا؟ ادعای حاکمان شهر تهران در مورد ام القرایی جهان اسلام و ... کجا و ادعاهای حکام قاهره در مورد اسلام کجا؟؟ . اگرچه بنظر من حق را در هرجا ازجکله در قبال شیعیان قاهره در ساخت مسجد باید اعمال کرد، اما در اصل این مقایسه با شما مشکل دارم . وجوه مشترک این دو مثال بسیار کم و مقایسه بین آنها بسیار مع الفارق است.

درود
در متن در فراز اول و در بند دوم در تو صیف کلی سخنان مرسی آمده« خلفای چهارگانه»
اما آن جا که بحث به هیجان آوردن اهل سنت و استفاده ابزاری از دین همانند احمدی نزاد بوده از اسم سه خلیفه برده شده و دقیقا هیجان بعدی اهل سنت هم از همین جاست وگرنه اسم علی که چندان غیر معمول نبوده
قیاس اهل سنت تهران و شیعیان قاهره هم قیاس دو حق است
هرچند از نظر تاریخی نیز عملا قاهره راباید اولین پایتخت شیعی جهان دانست اما به نظر شخص من بحث حقوق مذهبی افراد را جدا از تاریخ به حساب آورد و هم شیعیان مصر و هم سنیان تهران در ساخت مسجد نباید با مشکل رو به رو باشند

محمد 1391/06/12 ساعت 20:22

سلام
اهل سنت ایران فرزندان این سر زمین هستند اکر کسی در مصر و یا هر جایی از این دنیا حق یکی فرزندانش را نمی دهد دلیل نمی شود که در ایران هم حق اهل سنت را ندهند

کاملا دقیق فرموده اید ونگاه ملی هم همین است در دوران اصلاحات نگاه عمومی اهل سنت بعد از سال ها دوباره به داخل معطوف بود ونگاه سمپاتی سنی های ایران به عربستان و پاکستان بسیار کم بود ولی بعداز دوران اصلاحات این نگاه به بیرون پر رنگ تر شده و باید با آشتی ملی سوتفاهم ها را از بین برد.
درست است که شیعیان در بحرین از بسیاری از حقوق محرومند و یا در مدینه و قاهره شیعیان اجازه ساخت مسجد ندارند اما این بهانه ای برای رفتار مشابه ما با اهل سنت نیست برای جلوگیری از نفوذ وهابیت و طالبانی گری هم می توان با علمای سنی به هم فکری در حفظ منافع ملی رسید

علی 1391/06/12 ساعت 20:34

سلام
با تشکر از شما استاد بخاطر این مطلب خوب و بجا من هم می خواستم برای کاربران وبلاکتان یاداوری کنم که اقای مرسی سخنانش را با نام الله و صلوات بر بیامبر و اهل بیتش که همانا ازواج مطهر و فرزندانش باکش هستند شروع و در ادامه درود به اصحاب بزکوار بیامبر و درود بر جهار خلیفه راشدین شروع کردند که خوانندکان خودشان میتوانند قضاوت کنند که این شروع سخن باعث اختلاف نمیشود این همان عقیده اهل سنت هست و جیز جدیدی هم نیست این همان عقیده ای هست که نمی خواهند در شهر های بزرک ایران و بخصوص تهران بکوش برادران شیع برسد جون تلاش جندین ساله خود را در خطر میبینند جون به همه کفته اند که اهل سنت با اهل بیت دشمن هستند ولی ما اهل سنت در هر بنج وقت نماز برای اهل بیت بیامبر درود می فرستیم و این را واجب می دانیم

البته از هر دو طرف افراط هایی می شود که باید سعی کرد با توصیه به تقوا و اهلاق حسنه در مسیر کاهش دلخوری ها پیش رفت برای ایرانیانی که شیخ صدوق شیعی و بخاری و ابن ماجه و ابو حنیفه سنی از میان شان برخاسته است سزاوار نیست که چشم و گوش دل شان را بسپارند به عراق و پاکستان و عربستان.به قول پیامبرگرامی: اهل البیت ادری بما اهل البیت

سپاس جناب ذاکری عزیز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد