در غم غربت قدیم



هرچند تا به حال بسیار زیاد به این پرسش ها فکر کرده اید و احتمالا به جواب هایش هم رسیده اید یا اگر حال فکر کردن را نداشته اید می شود گفت به جواب هایش هم رسانده اند تان!

چرا که در جامعه ی ما چه بسیارند کسانی که حاضرند به جای دیگران فکر کنند و از آن ها بسیارتر کسانی که حاضرند فکر کردن شان را به دیگران بسپارند!

ولی حالا بد نیست یک بار دیگردر پاسخ به من، از خودتان بپرسید:

از نظر اقتصادی:

قدیم ها وضعیت بهتر نبود؟ و مردم پول شان برکت نداشت و همه ی زندگی کسب معاش نبود وهمان حقوق و کسب عادی جواب نیازها را نمی داد و مثل امروز نیاز به یک عمر سگ دو زدن نبود؟

از نظر اجتماعی و فرهنگی:

آیا در گذشته مردم قانون را بهتر رعایت نمی کردند و جرایم کمتر نبود وکسب علم بهتر از ثروت نبود و دانش ارزشمند و جهالت زشت جلوه نمی کرد و فضیلت ها بیشتر رعایت نمی شد؟ و خبری از استرس و اضطراب و..در میان نبود و دل ها به هم نزدیک تر و عقیده نسبت به هم صافت تر نبود؟

از نظر عقیدتی و اخلاقی:

آیا در گذشته مردم مومن تر و پایبند تر به اعتقادشان نبودند؟ و حداقل قسم و عهد و جوانمردی رسمی محکم و قابل اعتماد نبود؟ و دیندار از بی دین جدا و راه ریا کاری و دین فروشی بسته تر نبود؟ و قران و مسجد و کعبه و محراب دام تزویر نمی شد و راه هرکس جدا و مشخص نگشته بود؟


آیا این روزها نه تنها برکت از پول ها که مزه از میوه ها و لذت از سفرها و شادی از دل ها  و ارامش از قلب ها و امید از جان هاو ...نرفته است و بشر هرچه مدرن تر و پیشرفته تر شده از انسانیت دورتر نگشته است؟

مرتضی مردیها در دومین شماره نشریه ی «اندیشه ی پویا» جوابی دیگر و جذاب به این پرسش دارد.هرچند این شماره ی این نشریه تحت تاثیر گفت و گوو با حجاریان قرار گرفته و باعث شده برخی نوشته های ارزشمند دیگر دیده نشود امابرای من که حرف ها و نوشته های حجاریان و حتی خاطرات اش دیگرارزش و اهمیت گذشته را ندارد و نوشته و نگاه همیشه متفاوت و خرد گرایانه امثال مردیها پسندیده تر بوده.

من جواب ایشان را به این پرسش ها لو نمی دهم و می گذارم لذت خواندش را از دست ندهید ولی فرصت کردید در این روزگار رواج و تکرار انواع کلیشه های فکری و مذهبی و سیاسی و اجتماعی و... نوشته ی متفاوت «در غم غربت قدیم»  مردیها را  بخوانید او عادت ندارد ساز مخالف بزند ولی به برخی عادت های رایج فکری عمیق تر و متفاوت تر نگاه کند.

هرچند نثر اوایل نوشته شاید کمی خسته کنند باشد که می توان از آن صرف نظرکرد و به اصل سخن اش رسید.

همچنین در  شماره ی  دوم «اندیشه پویا» خواننده مقالاتی از بابک احمدی، ابوالقاسم فنایی، هوشنگ شهابی، سروش دباغ، بهروز گرانپایه، اعظم خاتم، عباس عبدی، احمد مسجدجامعی، گلی امامی، بهرنگ صدیقی، محمدعلی ابطحی، شهرام پرستش و... خواهید بود.

نظرات 6 + ارسال نظر
دخترجنوب 1391/06/04 ساعت 11:34

سلام برادر بزرگوار
من نیز با شما موافقم
دلیل این که قدیما ریا کمتر بود این بود که ملاک خوب وبد بودن آدما ملاک اسنخدام و.......آدما ریش ویقه سه سانتی تاحد خفه شدن بستن وپیراهن رو انداختن آقایان وچادر سر کردن خانم ها نیود قدیم ها می شد ریش نداشت وخوب بود می شد چادر سیاه سر نکرد وخوب بود می شد انسان بود ولی ریانکرد

جواب شما بماند ولی فکر می کنم که جناب عالی لازم است حتما مقاله مردیها را بخوانید چون کاملا خلاف نظر و سخن و برداشت شماست می توانید البته روی مصداق ها و استدلال هایش دست بگذارید ولی خاطر جمع باشید ارزش شنیدن یک حرف متفاوت رادارد

جناحی 1391/06/04 ساعت 13:10

آقای ذاکری سلام . ممنون از معرفی تان

ضمنا بنده آسمان رو به شما سفارش میکنم . حقا مجله خوب و پرباریست!

شمس 1391/06/05 ساعت 00:14

نکته نوشته اینست که اگر ترجمه شود به زبان یکی از کشورهای مثلا غربی !
خواننده به سوالها و جوابهای بدیهی و اینکه چرا یک عده وقتشان را سر این موضوع که قدیم بهتر از الان بوده میگذارند شاید بخندد!
البته نمیدانم برکت پول را چی براش ترجمه میکنند!
ولی جهان چندم بودنمان در نوشته موج میزند و شک (بحث) در مورد اینکه ما بدتر زندگی میکنیم یا قدیمیهای ما بحث از بهتر بون سفسطه است .

سلام استاد
اینجا درروستای ما هم چندی پیش بحث سرهمین بود که قدیم بهتر بود یا الان می بینم که در شهر هم همین این وآن کردن هست... مجله راخواهم دید

ناخدا 1391/06/06 ساعت 20:28

زندگی ماشینی یعنی این سرت تو لاک خودت باشد و مهم پول در آوردن است، حالا می تواند از هر راهی باشد و جالب تر اینکه هر چه کلاه برداری فرد بیشتر به عنوان فرد زرنگ و کاری محسوب میشود.
در قدیم ارزش های مردم به هم نزدیک تر بوده تا الان این طور نیست؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد