من! پادشاه مقتدر کشوری که نیست!
دل بسته ام به همهمه ی لشکری که نیست!
در قلعه، بی خبر ز غم مردمان شهر
سر گرم تاج سوخته ام، بر سری که نیست!
هر روز بر فراز یقین، مژده می دهم
از احتمال آتیه ی بهتری که نیست!
بو برده است لشکر من، بسکه گفته ام
از فتنه های دشمن ویرانگری ، که نیست!
من! باورم شده ست که در من، فرشته ها،
پیغام می برند ، به پیغمبری که نیست!
من! باورم شده ست ، که در من رسیده است،
موسای من، به خدمت جادوگری که نیست!
باید ، برای اینهمه ناباوری که هست،
روشن شود، دلایل این باوری که نیست!
هرچند ، از هراس هجومی که ممکن است،
دربان گذاشتم به هوای دری که نیست...
فهمیده ام ، که کار صدف های ابله است،
تا پای جان محافظت از گوهری که نیست!!
حسین جنتی
هست که !
شعر زیبایی است ولی کاریکاتور معرکه است !!!...
به فکر شدید فرو می روم چون این را خواندم چرا نیست ؟ چرا و چرا و . . . ؟
مم نون "ک نیست"
تاثیر گذار و پر مفهوم بود . فقط ... مواظب باشید !! امثال شما ها باید در جامعه باشند و در بین توده های مردم نه در ....!!
ستودنیست