خط فاصله


«خط فاصله» نام مجموعه داستانی است از «هادی کی کاووسی» نویسنده جوان و خوب هرمزگانی والبته برای من همیشه امیدوار نام «اولین» مجموعه ی داستان از این نویسنده چرا که با شناختی که از وی دارم مجموعه دوم و سوم را  چندان دور و دراز نمی دانم حتی اگر نویسنده درسفری دور و دراز باشد که دور و دراز تر از سفر زندگی مگر هست؟

هادی کی‌کاووسی از سال ۷۲ داستان‌نویسی را شروع کرده است. پیش از این داستان «سگ گنده‌ خانه‌ آجر قرمز» او در سال ۸۲ رتبه‌ دوم جایزهی ادبی اصفهان را گرفت و همان سال جایزه‌ اول کنگره‌ شعر و داستان جوان کشور را با داستان «اتللو» کسب کرد. همچنین در سال ۱۳۸۵ از داستان «دوران» او در جایزه‌ داستان شهر کتاب تقدیر شد و باز همین داستان در سال ۸۸ در نخستین دوره جایزه‌ ادبی ایران برگزیده شد.

خط فاصله بلافاصله در سالگرد تولد «اسمی» کیکاووسی منتشر شده است واین خودش یک رخداد نمادین است برای عبور از تولد اسمی به زادن «رسمی» و بزرگترین زایش انسان رسمی است که به یادگار می ماند وبس وگرنه اسم ها را موریانه های فراموشی زودتر از مرگ می جوند.

کیکاووسی متولد 57 است واین هم برای من نماد دیگری است که درست در همین سال این نسل زاده شدند نسلی دیگر از نوشتن بازماندند اگرچه به ظاهر ماندند.

57 حکایت نسلی در ادبیات هرمزگان که می ماند و نسلی که آغاز می شود!!

نسلی که «رسم» داستان نویسی مدرن را به این حوالی دریاهاآوردند و تکثیر کردند.

«حسن کرمی» نمونه روشن چنین نسلی است و مجموعه داستان «هیاهو»ی اوراباید اولین گام در این مسیر در ادبیات داستانی هرمزگان نامید.

 اگرچه حسن کرمی به اسم چندسالی بعد از 57 هم دوام آورد اما حقیقت اش ودرست تر اش این است که بگوییم  امثال کرمی و رامی فقط دوام آوردند وبس.

خط فاصله خطی است از نسلی دیگر با دغدغه هایی دیگر وهیاهویی دیگر تر.

در پشت جلد این مجموعه آمده است:« روی میز یک کارد بود. همان که مادرم با آن گوشت تکه می‌کرد. بعد پدرم چرخید و تقریباً به نجوا رو به مادرم گفت: "قاچم کن." مادرم گریه می‌کرد و پدر با اندوهی غیرقابل وصف از او می‌خواست قاچش کند؛ آن هم به دو قسمت مساوی. بعد نظرش عوض شد و گفت: "نه، چهار تیکه‌‌م کن." نمی‌دانم آن دو تکه‌ اضافی سهم که بود. بعد گفت: "فقط خواهشی از تو دارم و اینه که پوستم رو نکنی، چون فکر می‌کنم باید خیلی دردناک باشه. لطف کن تا زرد نشدم، تا نگندیدم، نصفم کن."»

نوشتن از این رخداد گرامی را می گذارم برای بعد از این که خود کتاب را از کتاب فروشی های خودهرمزگان بخرم و بخوانم.

فعلا سپاس که هرکتاب دریچه ای است قابل ستایش.

نظرات 2 + ارسال نظر
piskedel7 1390/09/26 ساعت 22:35 http://piskedel7.blogsky.com

besyar ali va mamnoon az etela rasanitoon.

piskedel7 1390/09/26 ساعت 22:39 http://piskedel7.blogsky.com

adrese linke ma eshtebah tayp booden jenabe ostad zakeri
piskedel7.blogsky.com

حق باشما ست /اشباه شده بود/تصحیح شد/سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد