یکم: مشکل ترافیک بندرعباس مال امسال نیست که انتظار داشته باشید امسال حل شود! مشکل ترافیک شهر تقریبا از چهارسال قبل شروع شد که برای حل کردن مشکل ترافیک عادی هر خیابان، مدیران شهری به این فکر بلند رسیدند که اصلا چه نیازی به تقاطعهای وسط خیابان!؟
پس تقاطعها را بستند تا هرگونه دور زدن و تغییر مسیر محدود شود به چهارراهها و میدانها! دو سال بعدش اما ترافیک شهر بزرگتر شد و کشیده شد به میدانها. آن وقت مدیران شهری ما به این فکر افتادند که همانطور که نیازی به تقاطعها نیست پس نیازی به میدانها هم نیست!
پس شروع کردند به کوچک کردن میدانها و نمونهاش میدان یادبود بندرعباس که یک شبه از بزرگترین میدان شهر تبدیل شد به میدانی متوسط بی یال و دم و اشکم!
و امسال که ترافیک ماشاالله به سن بلوغ و رشد رسیده است و هم تقاطعها و هم میدانها را بلعیده است، مدیران شهری ما آمدهاند و خیابانها را یکطرفه میکنند تا باز مشکل موقتاً حل شود و کار اصولی بماند برای بعدها و مدیران و امیران بعدیتر!
و از این رو افتادهاند به جان درختهای بیزبان و چراغهای برق وسط خیابانها. با این تاریخچه معلوم است که احتمالا سال بعد که مشکل به طور طبیعی بزرگتر خواهد بود، میافتند به جان جویهای آب و آنها را با سنگ و آجر پر میکنند و بعدترش هم نوبت پیادهروهای شهر است که حذف شوند و اگر باز هم حل نشد خود پیادگان را از پیادهروها حذف کنند!! حیف است این همه فکر و مدیریت حرام شود!! به همین راحتی چهار سال گذشته و چهار سال دیگرش هم می گذرند ـ یعنی عمر متوسط مدیریت در ایران ـ چهار سال بعدش هم کی به کیه؟ هم شورای شهر عوض شده هم شهردار و هم شهروندان! چیزی که میماند مردمی است با اعصابی خرد و عمری تلف شده و مشکلاتی چند برابر و بنزینی خدا میداند چند تومانی و ترافیکی که اگر روزگاری مار بود دیگر اژدها شده که حالا دیگر هم میدانها و خیابانهای یکطرفه را در کام خود کشیده و هم درختها و جویهای آب و فضای سبز شهری و هم سایههای تابستان رهگذران را.
دوم: این روش مدیریت شهری را در جهان هم که عقلم نمیکشد اما در شهر بندرعباس بسیار سابقهمند است و نمونه دیگرش هم که 15سال قبل شاهدش بودیم. رسم است که در بسیاری از جاها وسط خیابانها گل میکارند و کنار خیابانها درخت. ولی اینجا آمدند و برعکس مدیریت را بومی کردند و وسط خیابانها درخت کاشتند و کنار خیابانها گل!
تا مشت محکمی زده باشند به دهان شهرداران شرق و غرب. آن هم درخت آکالیپتوس که از درختان بلند قامت است و آن هم از بلندترین نوع موجودش در ایران که هر سال سر بهارکه میشد سرشان میرسید به تیرهای برق و قطع خطوط برق شهری همان و در آمدن صدای اداره برق هم همان. به ناچار کلی آدم بسیج میشدند یکی برای جمع کردن خطوط، یکی برای بریدن درختها ، یکی برای چیدن برگها و... و هر سال روز از نو، روزی از نو. تا این که نمیدانم چطور به فکر مدیران شهری رسید که همه را یکباره از بیخ بریدند و دور انداختند و مشکل 15ساله به 15 روز تمام شد. به همین راحتی و به همین خوشمزگی.
آن هم درختی که برای رشدش 15 سال زمان برد و کلی جریمه هم دارد. ولی خداییاش حیف شد چون صدقه سر همین اکالیپتوسها هم کلی آدم مشغول به کار بودند و از بریدن و هرس کردن و هیزم کردن درختها نان میخوردند و هم زغال خوبی برای منقلها فراهم بود و هم گاو ها و گوسالههای ولگرد شهری دلی از عزا در میآوردند. حیف نشد؟!
سوم: به نظر من یکطرفه و مستقیم کردن خیابانها یک کارکرد بزرگ و پنهان تربیتی و اخلاقی هم دارد که به یقین از چشم مدیران شهریمان به دور نبوده است و شاید هم اساس این تصمیمها همین اصل بوده است که با خیابانهای مستقیم شهروندان را هم مستقیم و راست کرد. آن هم در زمانی که زورگیری خیابانی و کیفقاپی به صورت یک معضل در آمده است آنوقت دزدها هم به صراط مستقیم هدایت میشوند و اگر هم نشدند و خدای ناکرده به شهروندی بیحرمتی کردند با این خیابانهای مستقیم و یکطرفه دیگر راه برگشتی ندارد و باید برود و برود و برود تا آخر خیابان که آن جا هم آقا پلیسه بیداره.
فایده دیگر هم این است که شهر ما که یک خیابان اصلی و دراز بیشتر ندارد اگر این یکی را هم یکطرفه کنند دیگر محشر میشود! خفن میشود! آنوقت مردم اسکله باهنر سوار میشوند و چهچکور در آن سر شهر پیاده.
و اگر این صراط مستقیم تا میناب و رودان هم ادامه داشته باشد که دیگر نور علی نور. چرا که سر صبح جلو خانهات سوار اتوبوس میشوی و با یک بلیت سر از «پنجشنبه بازار» میناب در میآوری که هم فال است و هم تماشا!!
چهارم: از بس فضای اطراف طنزآلود است این نوشته هم در فضای طنز نوشته شد. با این حال مدیریت شهری چون بندرعباس به شدت نیازمند تعقل و برنامهریزی است. این که بابت هر مشکل ترافیکی بیاییم ساده ترین راه را انتخاب کنیم و به حذف میدانها و پیادهروها و یکطرفه کردن خیابانها بپردازیم مثل کسی است که بابت هر درد دندانی یکی از دندانهایش را فورا بکشیم. با این حساب به زودی نه خود فرد میماند و نه دندانی و نه دهانی!
یکطرفه کردن خیابانها همان کشیدن دندان خیابانهاست. با این حساب بندرعباس به زودی به فردی می ماند که خجالت میکشد به شهروندانش بخندد.
نشریه صبا ، شماره 260 ، صفحه 8
بسیار زیبا بود ، مرسی
حالا جالب اینجاست که ترافیک هم کمتر نشده و مردم سرگردانند و اطلاع رسانی ها هم بسیار محدود است.
یک: اینکه ترافیک کم نشده بلکه تغییر مکان داده
دو: با توجه به قیمت بنزین و این مسیرهای یکطرفه مسلما کرایه خیلی بالاتر میره
سه: با خیابون رو گل گشاد کردن و یک طرفه کردن و دو طرفه کردن سه طرفه کردن مشکل حل نمیشه. چون در واقع اینها معلول هستن و علت اصلی چیز دیگه ایه.
چهار: مشکل مدیریت شهری چیزیه که یک معلم از پس اش بر نمیاد...مخصوصا اگه معلمش دینی باشه!
پنج: شهردار بندرعباس باید ژان والژان باشه تا مشکلاتمون حل بشه!
منظور همان شهردار معروف رمان بینوایان است.زان والژان
دیکتاتورها باید بروند.
شورای ترافیک شهر با مدیریت امثال سرهنگ دهقان همیشه تو سر بقیه میزدند که کارهای ما کارشناسی شده است
حالا مفهوم کارشناسی را هم فهمیدیم
وقتی سرهنگ بازنشسته می شود مدیر ترافیک شهری
ومعلم بازنشسته می شود شهردار بزرگ ترین بند ر کشور
باید هم من بازنشسته بد بخت تاکسی گیرم نیاید و نصف حقوقم رابدهم کرایه دربستی
همه تراکم های شهر را فرختید
همه پیاده رو ها رو فروختید باید هم ترافیک گره بخوره
چون شهر را فروختید
سلام استادذاکری
ایران نزادهستم ازجاسک دانشجوی شمابودم دردانشسرا ٣سالبیش فارغ التحصیل شدم
امشب باخبرشدم٢هفته بیش کارکاه آموزشی داشتیدتوی لیردف من بااجازه توی همون مدرسه معاون هستم خبرنداشتم استدشماهستید امشب ازبادروج شنیدم خلاصه توفیق دیدارحاصل نشد
انشا... سفرهای بعدی مادرخدمتیم
فکر کنم با این وضع چند سال دیگه کل بندرعباس میشه میدانی که خودروها با سرنشینانش سرگردان به دورش می چرخند.بگرد تا بگردی بگردتابگردی
مطلب زیبایی بود و البته تلخ
من این گونه اصلاحات را به آسپرینی برای بیمار تلقی میکنم که هیچ گاه درمان قطعی نیست بلکه تسکینی بر درد کهنه این شهر است ...
سلام اولین بار وبلاگ شما رو میبینم مطالب جالبی دارید حداقل درد مردم رو تا حدودی انعکاس مدید اما شرعا و در پیشگاه خداوند مسولید اگر با همکاری سایر وبلاگ نویسان هرمزگانی مشکلات امنیتی شهروندان هرمزگانی را که اخیرا استاندار محترم از وضع مطلوب آن افاضات فرمودند به سراسر کشور منعکس نکنید.
سلام بر استاد ذاکری.
استاد مطلب طنز جالبی بود.
در این چند مدت که خیابان ها یک طرفه شده میبینم که خیلی از مردم از وضع موجود شکایت می کنند. اما جثارتا، از شما شکایتی این چنین انتظار نداشتم؟
به نظر من بعضی مواقع باید شرایط را نیز در نظر گرفت...
صد درصد قبل از اجرای این طرح چند کارشناس ترافیک دور هم نشسته اند، همه ی شرایط و مسایل رو در نظر گرفته اند تا به این نتیجه رسیده اند.
آیا من و شمای معلم مدرکی مرتبط با ترافیک داریم؟ یا اطلاعاتمان در مورد ترافیک فراتر از یک کارشناس ترافیک است؟ و یا هیچ کدام از این دو، اگر وضع موجود را به زیر سوال میبریم آیا با در نظر گرفتن همه ی مشکلات راه بهتری سراغ داریم، یا دارید؟
استاد ببخشید. جثارتی بود از جانب شاگردتان
منتظر جوابتان هستم morteza_bastak@yahoo.com